AbiDic.com
  • دیکشنری

to open out

to opən a͡ʊt


فارسی

1 عمومی:: باز شدن‌، گستردن‌، بسط‌ یافتن‌، توسعه‌یافتن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TO OIL BUTTER
TO OIL ONE'S HAND
TO OIL ONE'S TONGUE
TO OIL THE WHEELS
TO OMIT DOING A THIN
TO ONES COST
TO ONE'S COST
TO ONE'S FACE
TO ONE'S FEET
TO ONE'S HEART'S CONTENT
TO ONE'S MY
TO ONE'S NAME
TO ONESELF
TO OPEN FIRE
TO OPEN ONE'S MIND
TO OPEN OUT
TO OPEN PARLIAMENT
TO OPEN THE BALL
TO OPEN THE DOOR TO
TO OPT BETWEEN ALTER
TO ORDER
TO ORDERS DINNER
TO ORGET LOOS
TO ORIENT COMPOUND
TO ORIENT ONESELF
TO OUR MUTTONS
TO OURN THE MIDNIGHT
TO OUT BIAS
TO OUT RUN THE CONST
TO OUT WARD SEEMING

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط